لحظه

 

گاهی یک کلمه است ،‌

گاهی یک لحظه ،‌

که میتواند زندگیت را زیر و رو کند .

کلمه را نگویی و لحظه را از دست بدهی ‌،عمری حسرت به جا می ماند .

کدام یک از ما تجربه اش را نکرده ایم و تجربه اش را نداشته ایم ؟

کلمه ای که باید می گفتیم و نگفتیم . عکس العملی که باید نشان میدادیم و ندادیم.

تا کی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تا کی؟
 
 
 تا کی عاشق باشم و از عشقم دور ؟ تا کی اسیر
 
 
تنهایی هایم باشم و از یارم دور .....؟
 
 
 
تا کی باید به خاطر دوری تو اشک بریزم و حسرت آن
 
 
دستهای گرمت را بکشم...؟
 
 
 
 تا کی باید از خدای خویش التماس کنم تا تو را به من
 
 
برساند ، نزدیک و نزدیک تر کند
 
 
 
 تا بتوانم تو را در آغوش بگیرم؟... تا کی باید صدای غم
 
 
انگیز آواز مرغ عشق را بشنوم
 
 
و دلم برایت تنگ شود؟ تا کی باید غروب پر درد
 
 
عاشقی را ببینم و دلم بگیرد!

تا کی باید تنهایی به خورشیدی که آرام آرام به پشت
 
 
کوه ها می رود را نگاه کنم و
 
 
 تا کی باید لحظه ها و ثانیه ها را یکی یکی بشمارم تا
 
 
لحظه دیدار با تو فرا رسد؟ خسته ام !
 
 
 
 یک خسته دلشکسته عاشق بی سر پناه.... عاشقم !
 
 
یک عاشق دیوانه سر به هوا .....
 
 
تا کی باید کنج اتاق خلوت دلم بنشینم و با قلم و کاغذ
 
 
درد دل کنم؟...
 
 
 
 تا کی باید دلم را به فرداها خوش کنم و پیش خود
 
 
بگویم آری فردا وقت رسیدن است!

 

تا کی باید در سرزمین عشاق سر به زیر باشم و

 

 

چشمهای خیسم را از دیگران پنهان کنم؟

 
 
 تا کی باید بگویم که عاشقم ، ولی یک عاشق تنها ،

 
 
 عاشقی که معشوقش در کنارش نیست!
 
 
 
تا کی باید به انتظارت زیر باران بنشینم و همراه با
 
 
آسمان بنالم و ببارم....
 
 
 
 و تا کی باید با دستهای خالی ، با آغوش سرد ، با دلی
 
 
خالی از آرزو و امید ، با چشمانی
 
 
 
 
 خیس و شاکی زندگی کنم؟ آری تا کی باید تنها صدای

 
 
 مهربان تو را بشنوم
 
 
 
 
 ولی در کنار تو نباشم عزیزم! تاکی؟
 
 

یه سوال؟

یه سوال؟

 

 

وقتی که گریه کردم گفتند بچه ای 

 

وقتی خندیدم گفتند دیونه ای 

 

وقتی جدی بودم گفتند مغروری 

 

وقتی شوخی کردم گفتند سنگین باش 

 

وقتی حرف زدم گفتند پررویی 

 

وقتی ساکت بودم گفتند عاشقه 

 

حالا ما که عاشقیم میگن گناهه 

 

پس من چیکار کنم؟

1388/04/05

امروز اجیم کنکور داد خیلی هم خوب داد ایشالا پزشکی قبول میشه 

ما که همه براش دعا کردیم شما هم دعا کنید

منتظر لحظه ای هستم تقدیم به عشقم

 

منتظر لحظه ای هستم

 

که دستانت را بگیرم در چشمانت خیره شوم دوستت دارم را بر لبانم

 

جاری کنم ...

 

 منتظر لحظه ای هستم

 

 که در کنارت بشینم سر رو شانه هایت بگذارم ...

 

 از عشق تو ... از داشتن تو ... اشک شوق ریزم ...

 

منتظر لحظه ای هستم ...

 

لحظه ای مقدس ... منتظر لحظه ی پیوند ... که تو را در اغوش گیرم ...

 

 

بوسه ای از سر عشق تقدیم تو کنم ...

 

و با تمام وجودم عشقم و قلبمرا به تو هدیه کنم ...

 

 اری من منتظرم ... منتظر لحظه ای پاک و مقدس

 

که به تو بگویم هستی ام ... هم نفسم ...

 

مونس شب های بی قراری ام ... من دوستت دارم ...

 

و عشقم و وجودم را به تو تقدیم میکنم ...

 

اری من عاشق توام ... و عاشقانه تو رامیپرستم ...

 

عزیزم دوستت دارم

عزیزم دوستت دارم